آیهانآیهان، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

کوچولوی من

خیلی شیطونی

سلام ایهان قشنگم شیطون بلای مامان خیلی بلایی مامانی الان خوابیدی و مثل فرشته شده ............امان از  وقت هایی که بیداری هر لحظه یه شیطنت جدیت می کنی گاهی هم منو حسابی پکر می کنی اخه خیلی بغلی هستی دوست داری همش تو رو بغل کنم .....نمی گی مامان خسته می شه ؟بعضی وقتا واقعا از بس که بغلت می گیرم دستم خواب می ره و یا قیز قیز می کنه اخه تو رو غذا هم که می دم بیشتر سر پا تو بغلم می گیرم  چون که غذا نمی خوری و یه جور باید تو رو مشغول کنم.وای که چه بلایی هستی چند روز پیش  دخترعمه بابایی اومده بود خونه انا ما هم اونجا بودیم  یه بچه ٧ ماهه داره اینقدر اروم ساکت بود که نگو از وقتی اومده بودن رو زمین دراز کش واسه خودش بازی...
29 تير 1390

بدون عنوان

         دوست داشتنی مامان تو هم بوس کردن بلدی البته بیشترعروسک های کوچولو و مهر نماز رو بوس می کنی ولی گه گداری مامانی رو هم بوس می کنی الهیییییییییییی مامان فدات اینو نگفتم شیطونکم هفته قبل که تو رو برده بودیم واکسن یک سالگی بزنیم تو بغلم بودی یکی از بهیار ها تو رو تو بغلم دید خیلی ازت خوشش اومد اومد لپ قشنگتو کشید گفت شیطونی از صورتش می باره......پسر شیطون من خیلی ها اینو می گن... البته من هر روز که می گذره برام بیشتر ثابت می شه که خیلی بلایی.... ...
24 تير 1390

چند راه کار برای افزایش آی کیو کودکان

چند راه کار برای افزایش آی کیو کودکان ۱- برای نوزادتان پرحرفی کنید شاید فقط در عوض شما را خیلی ساده نگاه کند ولی مهم نیست ادامه بدهید. ۲- کارهای بامزه انجام بدهید مثلاْ بگذارید با دستهایش گوشها یا بینی شما را بکشد و بعد شما زبانتان را بیرون بیارید. ۳- تلویزیون را خاموش کنید مطمئن باشید این وسیله سرگرمی بزرگسالان هیچ چیز جدید را به کودکتان آموزش نمی دهد. ۴- خاطرات او را از بیمارستان تا الان با عکسها و فیلمهایی که از او دارید مرور کنید. ۵- با هم به خرید بروید. ۶- اجازه بدهید گاهی هم او رئیس باشد .مثلا رنگ ظرف غذای امروز  را انتخاب کند. ۷- او را به هیجان دربیاورید .بالا و پایین بپرید فریاد...
24 تير 1390

بدون عنوان

                                                                          ...
24 تير 1390

یه شعر

http://bahar-20.com/ftp/other اتل متل گرگه اومد تو گله    هی دمشو تکون داد  دندوناشو نشون داد      داد کشید و هوار کرد چوپون ما فرار کرد        یه بز پرید اینجا یه بز پرید اونجا گرگه به دنبال بزها تو صحرا     یکدفعه افتاد و دمش کنده شد گله پر از خنده شد ...
21 تير 1390

خانه

خانه   یک خانه داریم مانند گلدان گلهای خانه بابا و مامان من دوست دارم پروانه باشم فرزند خوب این خانه باشم دائم بگردم اینجا و آنجا دور و بر آن گلهای زیبا ...
21 تير 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کوچولوی من می باشد